نریماننریمان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

مرد کوچکم نریمان

دیشب خواب تو رو دیدم

1390/3/21 16:23
نویسنده : مامان مریم
434 بازدید
اشتراک گذاری

27 هفته و يك روز با تو زندگي كردن رو امروز تجربه كردم. خدايا شكرت

پسرك مامان ديشب خواب تو رو مي ديدم. الهي مامان فدات بشه.

خواب ديدم از سركار اومدم و تو پيش مامان بزرگي. مامان بزرگت بهم گفت مريم نريمان رو ببر حموم. انقده ذوق كرده بودي.

لباسهاتو دراوردم و خوب تن نرمت رو شستم. اي خدا چه حالي داد لمس بدن لطيف و مثل گلتماچ

وقتي از حموم آوردمت بيرون كلي مي خنديدي. حوله لباسيت تو خواب سورمه اي با حاشيه گلهاي ليمويي بود.(چه شيك) رو تنت كردم و كمربندش رو هم آروم بستم. سرم رو گذاشتم كنار صورتت و تو خودت رو به نزديك مي كردي و تند تند نفس مي كشيدي. اي جان مامان. الهي من فدات بشم.

نريمانم گلم مهربونم پسر مظلومم قول بده به ماماني كه چند هفته باقيمونده رو خوب خوب از خون مامان تغذيه كني و يه پسر سالم و خوش اخلاق باشي.

خداي بزرگم مهربونترين مهربونها فقط از تو مي خوام همه چيز رو از تو مي خوام.

ازت مي خوام پسر دليرم نريمان گلم سالم و تندرست بدنيا بياد.. فقط تو مي دوني تو دل من چي ميگذره.

ديشب كه صورتت رو از نزديك ديدم تو خواب گريم گرفته بود. انگار مي دونستم كه تو هنوز توي دلي ماماني

وقتي از خواب بيدار شدم به بابانويدت گفتم دلت بسوزه ديشب نريمانم رو ديدم. ته دلم لرزيد..... ماماني مراقب خودت باش. با تك تك ضربان قلبم دوستت دارم و با تمام وجود ستايشت مي كنم چون تو امانت و هديه اي هستي از جانب خالق پاكيها      









پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)