سلام بر آقای اقایان

نفس مامان سلام

پسر خوش صحبتم سلام

عیدم سوم هم کنار هم بودیم خدایا شکرت که این نعمت باارزش رو به ما عطا کردی ....

نریمانم... پسر مامان اونقدر بزرگ شدی که یه وقتا وقتی نگاهت می کنم باورم نمیشه تو همون کوجولو موچولوی ضعیف و لاغروی بور بورک هستی .... خدا حفظت کنه ... مامانم تو مرد شدی برای خودت صاحب نظر شدی نظر می دی.... اگه داری حرف میزنی بهت اهمیت ندیم اعتراض میکنی که بابا ! منم دارم حرف میزنما!!!! ساکت باشید...

واااااااای اونوقته که مامان الهی فدات بشه سراپا گوش میشم ببینم چی میگی نازنینم

امسال عید مسافرت نرفتیم به چند دلیل .... اولین دلیل این بود که تو عید هیچ جایی بهتر از تهران نمیشه خلوت و خوب ..... سرد نیست گل و شل نیست و شلوغ نیست

بردیمت باغ وحش خیلی خوشت اومد کلی داستان داشتی بعدش از هر حیوونی

بعد از باغ وحش رای بر این دادی که زشت ترین حیوون باغ وحش شمم مغ (شتر مرغ) هست بخاطر پای زشت و پرهای کنده ش و گردن درازش هههه

نریمان یه هفته می شه که مامان داره تلاش میکنه شما رو از پوشک بگیره

بخدا اگه به خودم بود حالا حالاها همچین کاری نمیکردی .. که هی بخوای اعصابت خورد بشه که جیش میاد یا جیش اومد یا پی پی نکنی بخاطر اینکه دوست نداری . ولی چاره چیه مامان این فاز هم باید بگذره .. خلاصه بگم که کار و زندگیم رو تعطیل کردم دربست نشستم تو دستشویی تا جنابعالی یه حرکت خوشحال کننده انجام بدی

نریمان دیگه شعر می خونه

اگه اتفاقی براش بیفته تعریف می کنه

غذا خوردن هنوز در وضعیت افتضاح بسر می بره و من هنوز باید برای خوراندن یه قاشق برنج که نصفش از قاشق می ریزه دنبال شما بدووم تا بخوری با هزار تا دلقک بازی

خلاصه که نریمان خان شما آقای آقاها هستی دورت بگرررررردم